تو برای بیرون ماندن از زندان هر کاری می کنی. اما اگر این نوع دستمزدی است که نگهبان میخواهد، مرتکب باید تمام تلاش خود را بکند. و به این ترتیب این مرد او را به خوبی فاک کرد، او را در همه موقعیت ها فاک کرد، به طوری که خود نگهبان می خواست طعم خروس او را بچشد. و پایان روی شکم او نتیجه را کامل کرد. تمام بدهی ها پرداخت شده بود. آزادی که مدتها انتظارش را می کشید آمد.
و دختر به تنهایی مسیر انحرافی را طی می کند - اینگونه است که بابا روشن می شود. چه مردی می ایستد وقتی چنین الاغ خوش ذوقی دور او می چرخد. البته وقتی گذاشت تو دهنش مثل ساعت پیش میرفت. او از چه چیزی باید خجالت بکشد - بلافاصله مشخص است که او عاشق دیک است ، چرا اقوام را امتحان نکنید. حتی بیدمشک تنگش هم نمیتوانست در برابر چنین دیکی مقاومت کند - آن را طوری گذاشت که حتی خود او هم آبش را میخورد. بعد از کم کردن سینه هایم بالاخره آرام شد. آره، این یک نوک پستان است.
(تو یک مکنده بی ارزشی)